- پيام‌هاي ارسالي

نقــّـــــــــاشِ خــــوبي نــــبودم... اما... ايـــــــــــــن روزها... به لطـــــــــــفِ تــــــــــو... انـــتظــــــار را ديـــــــــــدني ميکـــــِـــــــشـَـم.... اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

Sat, 06 Oct 2012 10:33:00 GMT

نقــّـــــــــاشِ خــــوبي نــــبودم... اما... ايـــــــــــــن روزها... به لطـــــــــــفِ تــــــــــو... انـــتظــــــار را ديـــــــــــدني ميکـــــِـــــــشـَـم.... اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

آموزگار به شاگرد گفت: از کربلا چه درسي گرفتي؟ شاگرد گفت: ياد گرفتم مهدي(عج)که آمد کوفي صفت نباشم!

Tue, 25 Sep 2012 22:16:00 GMT

آموزگار به شاگرد گفت: از کربلا چه درسي گرفتي؟ شاگرد گفت: ياد گرفتم مهدي(عج)که آمد کوفي صفت نباشم!

اندر خم يک پيچ

Sat, 10 Jan 2015 23:29:00 GMT

اندر خم يک پيچ

دوست خوب مثِ خطِ سِفيـــــده وسطِ جاده ست تکه تکه ميشــــــه ولـــــــي بازَم پا به پات مياد !

Sun, 07 Oct 2012 23:08:00 GMT

دوست خوب مثِ خطِ سِفيـــــده وسطِ جاده ست تکه تکه ميشــــــه ولـــــــي بازَم پا به پات مياد !

ميدانم از خود خواهي است که تو را براي خود مي خواهم و تو هم انقدر رئوفي که خود را متعلق به همه ميداني . . .

Thu, 11 Oct 2012 22:32:00 GMT

ميدانم از خود خواهي است که تو را براي خود مي خواهم و تو هم انقدر رئوفي که خود را متعلق به همه ميداني . . .

ترجيح ميدم يک حقيقت آزارم بده تا اينکه يک دروغ آرومم کنه . . .

Thu, 11 Oct 2012 22:28:00 GMT

ترجيح ميدم يک حقيقت آزارم بده تا اينکه يک دروغ آرومم کنه . . .

نميدانم چرا بين اين همه آدم پيله کردم به تو ! شايد فقط با تو پروانه ميشوم . . . !

Sun, 07 Oct 2012 23:13:00 GMT

نميدانم چرا بين اين همه آدم پيله کردم به تو ! شايد فقط با تو پروانه ميشوم . . . !

مي گفت: ديدم کارگرها چشمشون از من برداشته نميشه و دارن بدجور با حسرت نگاهم مي کنند، تازه به خودم اومدم که چه کاري کردم. ساعت يک بامداد شده و ساعتي ديگر از عروسي برادر خانمم نمونده بود که زنگ زدم به خانومم و گفتم که تو ديگه لازم نيست اون بسته هاي دلار که پيشت هست رو بريزي رو سر عروس و براش تعريف کردم که نتيجه ي ريختن دلارها رو سر دامادتوي مردونه، چيزي جز آه و حسرت کارگران نداشته که خانومم گفت،ريختم

Tue, 15 Jan 2013 23:33:00 GMT

مي گفت: ديدم کارگرها چشمشون از من برداشته نميشه و دارن بدجور با حسرت نگاهم مي کنند، تازه به خودم اومدم که چه کاري کردم. ساعت يک بامداد شده و ساعتي ديگر از عروسي برادر خانمم نمونده بود که زنگ زدم به خانومم و گفتم که تو ديگه لازم نيست اون بسته هاي دلار که پيشت هست رو بريزي رو سر عروس و براش تعريف کردم که نتيجه ي ريختن دلارها رو سر دامادتوي مردونه، چيزي جز آه و حسرت کارگران نداشته که خانومم گفت،ريختم

فقط غروب جمعه نيست که دلگير است کافيست ”دلت” “گير” باشد . . .

Sun, 07 Oct 2012 23:04:00 GMT

فقط غروب جمعه نيست که دلگير است کافيست ”دلت” “گير” باشد . . .

بيا امشب به بالينم که صبرم را سر آوردي , تو هم آنقدر شيريني که شورش را در آوردي.....خاص

Wed, 10 Oct 2012 11:46:00 GMT

بيا امشب به بالينم که صبرم را سر آوردي , تو هم آنقدر شيريني که شورش را در آوردي.....خاص

اين روزها چه روزهاي با عظمتي بوده و هست ؛ موسي به طور مي‌ رود و فاطمه (س) به خانه علي (ع) ؛ ابراهيم با اسماعيل به قربانگاه ؛ محمد (ص) با علي (ع) به غدير ؛ و حسين (ع) با هستيش به کربلا

Tue, 23 Oct 2012 20:35:00 GMT

اين روزها چه روزهاي با عظمتي بوده و هست ؛ موسي به طور مي‌ رود و فاطمه (س) به خانه علي (ع) ؛ ابراهيم با اسماعيل به قربانگاه ؛ محمد (ص) با علي (ع) به غدير ؛ و حسين (ع) با هستيش به کربلا

رسول اكرم صلى الله عليه و آله : اَمّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَربَعَةٌ: اَلنَّصيحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ وَ تَركُ الباطِلِ وَ لُزومُ الحَقِّ وَ الحِرصُ عَلَى الخَيرِ ؛ نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق و حريص بودن بر كار خير. (تحف العقول، ص 20)

Tue, 25 Sep 2012 22:21:00 GMT

رسول اكرم صلى الله عليه و آله : اَمّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَربَعَةٌ: اَلنَّصيحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ وَ تَركُ الباطِلِ وَ لُزومُ الحَقِّ وَ الحِرصُ عَلَى الخَيرِ ؛ نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق و حريص بودن بر كار خير. (تحف العقول، ص 20)

براي اشتباه کردن انسان باشيد و براي بخشيدن خدا

Wed, 10 Oct 2012 11:39:00 GMT

براي اشتباه کردن انسان باشيد و براي بخشيدن خدا

انگار داور قلبت نه سوت دارد نه کارت قرمز راحت باشم تا دلم ميخواهد خطا کنم و زير قرار مدارهايم بزنم . . . اين است نهايت آنچه که از تو يافته ام در اين بيست و اندي سال.....گذشت ....ببخش مرا

Thu, 11 Oct 2012 22:36:00 GMT

انگار داور قلبت نه سوت دارد نه کارت قرمز راحت باشم تا دلم ميخواهد خطا کنم و زير قرار مدارهايم بزنم . . . اين است نهايت آنچه که از تو يافته ام در اين بيست و اندي سال.....گذشت ....ببخش مرا

«صبر تا كجا؟» يكي از دوستان گفت: من پسرخواهري دارم جوان و مريض است، به شكلي كه مثل شمع آب مي‌شود، اگر ممكن است براي دلداري او و مادرش به عيادت برويم. قبول كردم. اين بنده صالح و صبور خدا را در حالي ديدم كه از گردن به پايين فلج بود، با اين حال مدارج علمي خوبي را پيموده بود و شبانه روز بيش‌تر مشغول مطالعه بود. خيلي شگفت زده شدم كه خداوند چه بندگاني دارد.

Mon, 03 Sep 2012 10:01:00 GMT

«صبر تا كجا؟» يكي از دوستان گفت: من پسرخواهري دارم جوان و مريض است، به شكلي كه مثل شمع آب مي‌شود، اگر ممكن است براي دلداري او و مادرش به عيادت برويم. قبول كردم. اين بنده صالح و صبور خدا را در حالي ديدم كه از گردن به پايين فلج بود، با اين حال مدارج علمي خوبي را پيموده بود و شبانه روز بيش‌تر مشغول مطالعه بود. خيلي شگفت زده شدم كه خداوند چه بندگاني دارد.