ارتباط
سالم دختر و پسر از کودکی!
ارتباط دختر و پسر و شرایط آن
عدم آموزش صحیح در مورد وضعیت و واقعیت جنس مخالف
یکی از وظایف مهم در تربیت جنسی نوجوانان، آموزش واقعیت روحی
و رفتاری افراد از جنس مخالف است. پدر و مادر و همچنین اولیای مدرسه میباید در فرصتهای
مناسب در مورد اینکه دختران و پسران دارای چه خصوصیاتی هستند و چگونه میباید در
مقابل این خصوصیات عکسالعمل نشان داد، مطالب مختلفی به فرزندان و دانشآموزان
خود، گوشزد کنند.
کودک در سنین مختلف نسبت به جنس مخالف عکس العمل
متفاوتی دارد.هر یک از مراحل فوق، آموزشهای مناسب خود را میطلبد :
در دوران پیشدبستانی
در درجه اول باید بر الگوهایی رفتاری پسرانه و دخترانه،
متناسب باسن کودکان تاکید شود.
دختر و پسر باید از همین دوره تفکیک جنسیت خود را درک و الگوهای مناسب در این
زمینه را از خانواده دریافت کنند. پوشانیدن لباسهای مناسب با
جنسیت دختر، به دختران، و لباسهای مناسب با جنسیت پسر به پسران و نیز گوشزد کردن
رفتارهای مناسب برای دختران و برای پسران، از مهمترین آداب تربیت جنسی در دوران
پیش دبستانی است. در این کار باید از افراط و تفریط جدا خودداری شود. نباید در ذهن کودک
این مفهوم شکل بگیرد که دختر، یعنی موجودی مقید، محدود و تحت سلطه و بالعکس پسر،
یعنی موجودی آزاد، قدرتمند و سلطهگر. این دو قالب فکری با نهایت تاسف در نحوه
برخورد اغلب پدران و مادران در نحوه ی تربیت فرزندانشان دیده میشود و همین تفکر
زیربنای رشد معیوب فرزندانمان میشود.
ما باید رفتار محبتآمیز را، هم به دخترانمان و هم به
پسرانمان بیاموزیم، منتها به دخترانمان این رفتار محبتآمیز را در یاری به
دیگران در زمینههایی چون کمک به کوچکترها در لباس پوشیدن و غذا خوردن و کمک به
بزرگترها در زمینه کارهایی چون پخت و پز و دوخت ودوز بیاموزیم و به پسرانمان همین
رفتار محبتآمیز را از طریق کمک به کوچکترها در مواردی چون رفت و آمد، برداشتن و
گذاشتن وسایل و اشیا و به بزرگترها در زمینههایی چون، خرید کردن، کمک در حمل
برخی از اشیا و امثال اینها، بیاموزیم.
الگوی زنانه و مردانه را به صورت دو الگوی ضد یکدیگر، تلقی
نکنیم و از ابتدا این ضدیت را به فرزندانمان القا نکنیم، بلکه از همان دوران پیشدبستانی
میباید به فرزندانمان نشان دهیم که الگوی رفتار زن و مرد،
مکمل یکدیگر است نه ضد یکدیگر.
در همین
دوران باید به دختران و پسران بیاموزیم که با دیدی احترام آمیز، به یکدیگر نگاه
کنند؛ در مقابل یکدیگر گذشت داشته باشند.
خصوصیت مهم این دوره این است که دختران و پسرانی که سالهای
بعد به لحاظ طبیعی، شرعی و عرفی از یکدیگر دور و نامحرم شمرده خواهند شد، در این زمان به آسانی میتوانند
با یکدیگر رابطهای نزدیک داشته باشند. این دوره، دورهای است که دیگر فرصتی
اینجنین برای آموزش رفتار احترامآمیز، نسبت به افراد غیرهمجنس در یک زندگی
تنگاتنگ و همراه با بازی، فراهم نخواهد شد. بنابراین باید از این فرصت به خوبی
استفاده کرد و زیربنای رفتارهای مناسب را ساخت.
یکی از نکاتی که در این دوره باید مورد توجه قرار گیرد، این
است که نمیباید به گونهای رفتار کنیم که دخترانمان از دختر بودن خویش ناراضی
شوند.
تبعیض در رفتار و عدم رعایت عدالت و نیز اشباع نکردن فرزندانمان و به خصوص
دخترانمان از محبت، میتواند تاثیری سوء بر احساس دختران از دختر بودن خویش، داشته
باشد.
در دوره دبستانی،
از آنجا که
رفتارهای دختران و پسران جنبه ضدیت به خود میگیرد، بهتر است
به گونهای رفتار کنیم که این ضدیت از یکسو تشدید و ریشهدار نشود و از سوی دیگر نحوه
سازگاری و کنار آمدن با آن را نیز فرزندانمان بهخوبی بیاموزند.
دوران دبستانی برای آموزش نحوه رفتار با جنس مخالف دوران مطلوبی است. به
هنگام بروز اختلاف این آموزش آنها را آماده میکند، تا در زندگی زناشویی نیز
بتوانند از کنار اختلافها و تعارضها، بخوبی بگذرند.
در این
سنین گاه دختران و پسران از نحوه رفتار و برخورد یکدیگر شکایت میکنند. در چنین
موارد ما نه تنها باید موجبات آرام ساختن آنان را فراهم آوریم، بلکه باید به آنان
کمک کنیم تا راه رفع مشکل و اختلاف را نیز خود کشف کنند. اگر کودک در این مرحله
بتواند پیدا کردن راه حل را تمرین کند، آمادگی خوبی برای حل اختلافها در زندگی
زناشویی، پیدا خواهد کرد.
در این مرحله باید رفتار مبتنی بر کرامت و گذشت و بزرگواری و
عدالتخواهی را در مقابل افراد غیر همجنس به فرزندانمان بیاموزیم. گاهی اوقات دختران
دبستانی در نزد پدر و یا مادر خود نحوه برخورد پسری با آنان در راه مدرسه و پاسخ
دادن خود را، نقل میکنند. اشتباه بزرگ در این موارد از آنجا آغاز میشود که پدر و
یا مادر آنی و حساب نشده، عکسالعمل نشان داده و شروع به سرزنش دخترشان میکنند.
در چنین مواردی اگر دختر نیز رفتار اشتباهی از خود نشان داده بود، باید سعی کنیم
او خود به اشتباه خود پی ببرد و به آرامی روش صحیح برخورد با پسران را در موارد
مشابه به او گوشزد کنیم. رفتار تند و پرخاشگرانه اولین
آسیبش این است که فرزندمان از این پس مسائل مربوط به جنس مخالف را از ما پنهان
خواهد کرد و آسیب پنهان کردن چنین مسائلی، ممکن است بسیار زیانبخش باشد.
در دوره نوجوانی
باید کمک
کنیم تا نوجوان تا حد ممکن از تصورات تخیلی در مورد جنس مخالف،
اجتناب ورزد. این امر هر چند به طور کامل امکانپذیر نیست، لکن میتوانیم با اعمال
روشهایی، از افراط در آن جلوگیری کنیم.
از جمله روشهای موکد، وجود گفت وشنود در خانه
است. این جو باید در ادامه دوره دبستان در خانه وجود داشته باشد تا نوجوان نیز
مسائل خود را در خانه مطرح کند و پدر و مادر نیز به او در اصلاح رفتار و افکارش، راهنمایی
لازم را ارائه دهند و با هم حرف بزنند.
در این زمینه باید توجه داشت که طرح مسائل مربوط به غریزه
جنسی، باید به حداقل ممکن، صورت پذیرید. مطرح ساختن مسائل فردی در این
زمینه، با رعایت جوانب تربیتی ضروری است. باید مسائل مربوط به بلوغ، قبل از پیدا
شدن علائم اصلی به نوجوانان آموزش داده شود . در کنار این، آموزش وظایقی چون به
جای آوردن احکام مربوطه، از مهمترین عناصری است که باید آموزش داده شود.
آموزش مسائل کلی در مورد غریزه جنسی مانند نقش دو جنس در
تولید مثل، با استناد به مثالهای دقیق از گیاهان و با مثالهای اجمالی در
مورد حیوانات و انسان، میتواند در اواخر دوران دبیرستان، یعنی سنین 17 و 18 انجام
پذیرد.
آموزش دقیق مسائل مربوط به روابط جنسی زن و مرد نیز باید به هنگام ازدواج انجام
گیرد.
بیتوجهی به آموزشهایی که در هر یک از مراحل پیش دبستانی،
دبستانی و راهنمایی و متوسط، توصیه شد، موجب اخذ آموزش از طرق غیرمطلوب و نیز
خیالپردازیهای نادرست توسط نوجوانمیشود.
این امر خود منجر به این میشود که نوجوان شناخت نادرستی از
جنس مخالف در ذهن بپروراند. آنچه در ذهن نوجوانان ما در مورد جنس مخالف، امروزه وجود
دارد، در طیفی بسیار گسترده جای دارد. در یک سر این طیف افکاری وجود دارد که از
جنس مخالف یک اله یا الهه ترسیم میکند و در سر دیگر این طیف جنس مخالف را در
پایینترن شکل خود، ترسیم میکند.
ویژگی تصورات گروه اول این است که وی را مهربان، کامل، ملجا و
پناه، آرامبخش همه دردها، پایان بخش همه رنجها، بهشت موعود میداند. نقطه مقابل این تصور،
جنس مخالف را به صورت وسیلهای محض برای اطفاء غریزه جنسی میداند. در میان
این دو حد، انواع تصورات و تفکرات در مورد جنس مخالف، دیده میشود. مربیان و
اولیاء، وظیفه دارند در مورد شکلگیری درست این تصورات و تفکرات، اقدام کنند و در
هر مرحله از سن، متناسب با ویژگیها و نیازهای متربی در زمینه آموزش جنسی، به
معنای عام کلمه مطالبی را به آنان بیاموزند. سکوت در
این مورد و چیزی نگفتن نه تنها سودمند نیست، بلکه میتواند بسیار مضر باشد.
منبع:برگرفته از کتاب تحلیلی تربیتی برروابط دخترو پسر درایران