کیمیا | ||
این روزها ذهنم درگیر موارد زیادی است..... بعد از سحر داشتم به این موضوعات فکر می کردم که به چیزای جالبی برخوردم..... واقعا تغییر کردم . نظرم، عقیدم که کلی بهش پایبند بودم، تغییر کرده......فقط با تغییر طبعم ، به دلایلی، من که همیشه از سرمامی نالیدم و اصلا از زمستون خوشم نمیومد......حالاطبع سردم ، شده طبع گرم و من دیگه از تابستونی که برای اومدنش لحظه شماری می کردم،بدم میاد و دارم برای اومدن زمستون و سرما لحظه شماری می کنم. آدمها مدام در حال تغییر و تحول هستند. از این مورد کوچک گرفته تا موارد بزرگ. با ایجاد شدن زمینه اش ، تغییر می کنند..... به این ها که فکر می کردم یادم اومد به یکی از نکته هایی که حاج آقا معمار در دومین شب قدر در سخنرانی هایشون عرض کردند، صحبت از مردی کردند که مسلمانی واقعی بوده و حتی به غذاهای شبهه ناک هم لب نمیزده ولی در آخر عمرش طوری شده بوده که اگر مشروب بر سر سفره اش حاضر نمی بوده، به غذا لب نمیزده.... پس ای آدمها، سعی کنید در جای جای زندگیتان به سان همین مثال ها در زمینه ی گناه ،حتی کوچک، مقدمه را برای خود و دیگران فراهم نکنیم..... اگه قراره به هدفمون نزدیک بشیم، باید مواظب خودمون باشیم ولی از تمام جنبه ها.... دو تا از مواردی که در این حین به ذهنم رسیده که این روزها بیداد می کند1 با داشتن حجاب اسلامی و حجابی برتر(هم آقایون و هم خانما) ، نگذاریم که شیطان به دل جوانان رخنه کند و سبب تغییر آنها شود 2 با نوشتن مطالب امیدوار کننده در وبلاگها و ..... سعی کنیم که از ایجاد زمینه های ناامیدی در جوانان بپرهیزیم . امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسانم متشکرم از نگاه زیباتون که به این متن نگاه کردید... [ یکشنبه 90/6/6 ] [ 2:12 عصر ] [ ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |