کیمیا | ||
سلام، دوستان خوب..بندگانی که دنبال
واقعا خروج انسان ازراهی که خدابه اون نشان داده،انحرافه.. دلیلش هم 3دسته
خودارضایی وزناعمل حرام و از گناهان کبیره است. چون بر آن وعده عذاب
امام صادق(ع) میفرماید: [ چهارشنبه 89/6/10 ] [ 10:10 عصر ] [ ]
زمینه های انحرافات جنسى و راه درمان آن
خروج انسان از مرز قوانین طبیعى حاکم بر نظام آفرینش , انحراف نام دارد.غریزه جنسى که مبدا آفرینش آن را جهت خیر و کمال و بقاى نسل بشر در وجود انسان به ودیعت نهاده است , ممکن است مورد سؤ استفاده وتجاوز قرار گیرد ((57)).زمـیـنـه هـاى انـحراف جنسى در شرایطى که انسان , رشد مى یابد و پا به مرحله بلوغ مى گذارد, فـراوان بـوده و مـمکن است در دوران زندگى هرجوانى , پیش آید و شهوت جنسى او را تحریک نماید و در نهایت موجبات آلودگى و انحراف وى را فراهم سازد. تـخـیـلات تـحریک آمیز جنسى و عوامل محرک محیطى به عنوان زمینه هاى انحرافند, اما عامل سـومـى کـه مـوجب دعوت انسان به سوى انحراف جنسى مى گردد, همان وسوسه هاى شیطانى است . بسم اللّه الرحمن الرحیم . قل اعوذ برب الناس * ملک الناس * اله الناس * من شر الوسواس الخناس * الذى یوسوس فى صدور الناس * من الجنه والناس ((58)). زمـانـى که انسان در شرایط محیطى نامساعد و تحریک آمیز قرار گیرد, خواسته هایى در او ظاهر مى شود.شـیـطـان ایـن خـواسـتـه هـاى نـفـسـانـى را در نظرش زیبا و دلفریب جلوه مى دهد و بگونه اى خناسانه ((59))و مرموز از درون , فرد را به سوى ارتکاب وانجام عمل , وسوسه مى کند.از سوى دیگر, عقل نیز از درون انسان به مقابله برمى خیزد و انجام کار مورد نظر را مجاز نمى داند. شـیـطـان بـراى انـحراف , از کششها و تمایلات غریزى استفاده کرده و فرد را به ارضاى نامشروع شهوات جنسى فرا مى خواند. در مـقـابـل , عـقـلا و دانشمندان و پیامبران و هادیان الهى , جهت هدایت انسان به نیروى عقل و گـرایـش فـطرى خیرخواهى در انسان , تکیه کرده و او رابه ارضاى مجاز و منطقى غرایز جنسى دعوت مى کنند.ایـن جـنگ و ستیز, ((60)) یعنى , مقابله عقل و شهوت , ایمان و هواى نفس , نیروى الهى و نیروى شـیـطـانـى , در وجـود انـسان همواره در جریان است وبه خصوص در ابتداى دوران بلوغ , ظهور بیشترى مى یابد و تا آخر عمر ادامه دارد.هر کدام در موقعیتهاى زندگى انسان , غالب شوند, شخصیت فرد به همان سو, میل پیدا مى کند و پرورش مى یابد. اگـر عـقـل و ایـمان بر او حاکم گردد, هدایت و رستگار و اگر شهوت و شیطان بر او تسلط یابد گمراه و زیانکار خواهد شد.نفس اماره در وجود آدمى ک بر اثر وسوسه هاى شیطان ک سعى دارد که بر عقل ((61))تسلط یافته و آن را اسـیـر خواسته هاى خود گرداند و انسان رادر مسیرى بکشاند که ظاهرا گناه و فساد آن , معلوم نیست .از طرفى عقل تلاش دارد که مهار نفس را به کمک ایمان در دست گرفته و آن را کنترل نماید و در جهت خیر و کمال و سلامت جسم و روان هدایت کند. بنابر این شخصیت انسان , همیشه در معرض این کشش وکوشش عقل و شهوت , خیر و فساد, پاکى و آلودگى , سلامتى و انحراف , در نوسان است و این جنگ و گریز, همواره ادامه دارد و تنها کسى مـى تواند از این صحنه جنگ و مبارزه درونى , جان سالم بدر برد که خود را مجهز به سلاح ایمان و تقوا نموده و از ابتداى جوانى به خودسازى و جهاد با نفس بپردازد.باید در نظر داشت که این کار شدنى است و خداوند متعال ککه یگانه قدرت و محل اتکا و توکل و نـجـات دهنده انسان ضعیف در همه بلاها وگرفتاریهاست ک در اثر دعا و نیایش ((62)) به یارى و کمک انسان آمده و او را در این نبرد دائمى پیروز مى گرداند.مـا در تـاریـخ کم نداریم انسانهاى وارسته اى که در بزرگترین صحنه هاى نبرد درونى و بیرونى , نـفـسـانـى و اجـتماعى , پیروز و سربلند گشته و در دوران حیات خود با شرف و افتخار زندگى کرده اند. دیدگاه صحیح . قـرآن کـریـم داستان ایام جوانى حضرت یوسف (ع ) را بازگو مى کند که چگونه در دوران حساس بلوغ و جوانى در معرض سخت ترین امتحان وخطرناکترین واقعه تاریخى زمان خود قرار گرفت و با اراده اى قوى و ایمانى راسخ از این آزمون الهى سربلند خارج شده و در قله شرافت و عفاف جاى مى گیرد و شخصیتش براى جوانان به عنوان اسوه و نمونه اى کامل همیشه جاوید باقى مى ماند. جـوان مومن , با بینش صحیحى که از اسلام الهام گرفته است , مى داند که هر واقعه ناگوارى که در زنـدگـى انـسـان , اتفاق مى افتد کدرصورتى که خودمسوول پدید آمدن آن نباشدک در حکم آزمـایـش وابـتـلایـى از طـرف خـداوند, تلقى مى شود که هدف از آن , سازندگى و رشد و کمال انسان است ((63)). بـا مراجعه به زندگى رهبران و دانشمندان و انسانهاى بزرگ درطول تاریخ , ملاحظه مى شود که بـیـشـتـر آنـان آگـاهـانـه با دشواریها و حوادث گوناگون زندگى دست و پنجه نرم کرده اند و مـوفقیتشان دربزرگسالى , مرهون صبر و استقامتى است که در برابر سختیها دردوران کودکى و نوجوانى از خودنشان داده اند.
[ سه شنبه 89/6/9 ] [ 2:27 عصر ] [ ]
اهدنا الصراط المستقیم مگر نه اینکه در اسلام، عیب گیری ، خرده گیری و عیب جویی گناه و حرامه! اما چیز دیگری هم داریم به نام اهدا عیب یا اشتباه که ثواب هم داره... وقتی میگه خداجونی دوست کسی است که اشتباهات را به دیگری اهدا کنه: یعنی اول تو یه چندتا جعبه میذاری..بعدش کادو پیچ..بعد با ماچ و بوسه تقدیمش میکنی به طرف مقابل.. پس به قول نازنین خانم وقتی متنی بخاد ..به ما و درونیاتمون تذکر بده ، باید از لحاظ گویش و ساختار لطیف باشه.وقتی پیامبر می فرمایند دین من جز رحمت و مهربانی و خلق نیکو چیزی نداره، باید جوری نوشت و رفتار کرد و حرف زد که چه مومن معتقد، چه زندیق و مشرک، حب اسلام بره تو تک تک سلول هاش. و اما صد در صد که باید حجاب را دوطرفه بررسی کرد، چون خدای عادل همین کار را کرده، اگر کسی چه پسر چه دختر ، ایراد خودش را انداخت به طرف مقابل، مسلم نیست و پس فردا نه پس پری فردا باید پاسخگو باشه در محضر خداوند. به قول یکی از پسران، ایات خدا به پسران در ابتدا تذکر میده، و شان نزول اون آیات هم مربوط به پسری بود که چشمش آسیب دید از چشم هیزی!و آیه نازل شد، اما در ادامه مسئولیت خانم ها را هم ببینیم. مشکل را تقصیر خانواده هم میشود انداخت، اما خدایی که من میشناسم، می فرماید خوشا به احوال کسانی که به رفتارها و اعمال خود بپردازند تا به دیگران...یعنی بله، خدای عادل قول داده از ذره ای، نکته ای در عذاب و پاداش بندگانش نمی گذره .. و خداوند هیچ گاه خلف وعده نمی کند(آیه قرآن). اگه مامانی باباجونی، مقصر شناخته بشوند به سهم خودشان، بله به سهم خودشان عذاب می کشند که آی مادر، آی پدر چرا حق الناس بچتونو که باید بهش نماز یاد می دادید یا تربیت خوبش را انجام ندادید. پدر و مادر به قول نازنین خانم(شما شدید رفرنس این متن) ابتدا باید خود معروف را بشناسند و مونس قرآن بشند، بعد بیاند تذکر بدهند به بچه عزیز.. آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند..مگه نه؟ اما اگه از روی جهل هم به ما تذکری ، عتابی دادند ، بدمان نیاد، مومن همه چیز حتی غر از روی جهل مادر هم خیری از خداوند میدونه و واسطه.هفته پیش بود، یه زن آرایشگری که مستاجر دوستم بود، وقتی به مادردوستم میگه این حجاب را آخوندا در آوردند و چیزی در قرآن نداریم، ایشان پاسخی نداشتند، خب چرا باید اینجور باشه..از پرسشگری نترسید اگر حق طلبید...اینجا مادر کاهلی کرده.. اما پسر دنبال حقیقت بود و مادر را بیدار کرده...20 آیه تقریبا راجع به حجاب هست. مراجع با استناد به قرآن و روایات مرجعیت می کنند..همش داخله قرآنه...به همون کیفیت فرا دی وی دی.... وظیفه اصلی والدین و آدمها عملگراییه، نه حرف . پدری که میخواد به بچش شرافت یاد بده، خودش نباید فیلم خفن ببینه یا اعمال بد انجام بده.ادامه مطلب... [ جمعه 89/6/5 ] [ 11:53 عصر ] [ ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |