کیمیا | ||
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیایان می گذشتند. آن دو در نیمه های راه بر سرموضوعی دچار اختلاف نظر شدند و به مشاجره پرداختند و یکی از آنان از سر خشم، برچهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود سخت دل آزرده شد، ولی بدون آنکه چیزی بگوید بر روی شن های بیابان نوشت: «امروز بهترین دوست من، بر چهره ام سیلی زد.» آندو در کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا آنکه در وسط بیابان به یک آبادی کوچک رسیدند و تصمیم گرفتند قدری بمانند و در برکه آبتنی کنند. اما شخصی که سیلی خورده بود در برکه لغزید و نزدیک بود غرق شود، که دوستش به کمک شتافت و نجاتش داد. او بعداز آنکه از غرق شدن نجات یافت، بر روی صخره سنگی نوشت: «امروز بهترین دوستم جان مرانجات داده.» پس نوشت 1 : گذشت کردن به جای خود چیز خوبی است. ولی من همچنان اندرخم یک کوچه ام! این روزها فیدی زدم که برایم عجیب بود که بچه ها معنایش را متوجه نشده بودند ، پس ........ پس نوشت 2 :دلمان که میگیرد ، تاوان لحظاتی است که دل بسته بودیم معنای نزدیک : برخی چیزها را هم که نباید، باز بر روی سنگ حک کرده ایم (عشق های زودگذر کوچه خیابانی......) معنای دور: بر روی سنگی حک کرده ایم، ظهور آقا نزدیک است
[ چهارشنبه 90/5/19 ] [ 11:9 صبح ] [ ]
یکی از بندگان خدا، متن زیر را نوشتند در توضیح یادداشت من، که البته هنوز خودم فرصت مطالعه کامل آنرا نداشتم و انشاالله بعد موافقت یا مخالفت خودم را در نظری می گذارم: سلام... ذکر مصیبتی بود به جا و در خور فکر... که البته باید مواردی را اشاره کرد و جزئی نگر بود در عین کل نگری... زحمت کشیدید و بسیار ممنون ومنتظر مطالب بیشتر از دید ریزبین شما هستیم.. اما بنده مطابی به ذهنم رسید که بی ارتباط نیست: باید اذعان داشت که هر دو طرف صورت مسئله غلط است. نه در خارج چنین است که هیچ کس متلک نگوید ونه در ایران چنین است که «هر کسی» به خود اجازهی متلک ویا اعمال شنیع تر بدهد. بنده خودم بالای شهر و پایین شهر را به خاطر دارم و کلا گردش زیادی می کردیم در سطح شهرها و این اخلاقیات بوده و هست... این حجاب نگه داشتن ها و زنان و مردان خوب ما اگر مانده اند به خاطر خودشان است..انقلاب کمترین کاری برای حجاب و فرهنگ نکرده و جوانان ما باهوشند و ضمیرها بیدار..اگر می کرد چه میشد. اگر بخواهیم یک کار + را نام ببریم، که ارزش بالا یی هم دارد،عدم اجازه به ترویج بی حجابی و بی عفتی بوده (فرح: بی حجابی را قرون وسطایی می خواند، شاه: در نامه هایش به وزارت آموزش و پرورش درخواست بی حجابی می کرد)... همه اینها در طول تاریخ بوده دسته آدمهای شاکر و دسته آدمهای کافر به احکام و کر و کور که ریشه در کاستیها و ناهنجاریهای متفاوت و متعددی دارد که از آن جمله میتوان به ضعف فرهنگ، ضعف اخلاق، ناهنجاری رفتاری، ضعف شخصیت، جهل، خود کم بیبینی، ترسویی و در کل ضعف ایمان... اشاره نمود که البته گاهی ممکن است شرایط محیطی زمینهی مساعدی برای متلک گفتن وکارهای قبیحتر (مثل بدحجاب) ایجاد نماید و گاهی ممکن است هیچ زمینهی محیطی هم وجود نداشته باشد. اگر از نسل گذشته (والدین یا میانسالها) که ایام قبل از انقلاب اسلامی را درک کردهاند سؤال نمایید، متوجه میشوید که به لطف خدا و برکت انقلاب اسلامی، سطح شعور، ارزش، شخصیت، علم، اتکای به نفس و ... در مردم و به ویژه در میان جوانان بسیار بالا رفته است و فرهنگ متلکگویی (در هر موردی) تقریباً و به تناسب از صد به نزدیک حداقل رسیده است. و البته زمینههای مساعد نیز به آن شدت وجود ندارد و تقلیل یافته است. از امام حسین علیه سلام یاد بگیریم که می فرمایند: یزید شعرهای خوبی هم می گوید!!!یعنی منفی نگری کامل در اسلام نهی شده...خود رهبری را ببینید: به اندازه ای که این سالها ریزش داشتیم،به همان اندازه و یا چندین برابر رویش داشته ایم.... موقعیت مکانی و زمانی اگر اتفاقی بیفتد تعمیم دهنده به کل دوران نیست.. مثلا در خانواده های خودمان چقدر دختر و پسر خوب هست که خیابان گردی منفی ندارند...آنوقت آندسته بی حجاب و بی عفت تو چشم میاند در حالی که زیاد نیستند... اما باید همین عده هم مجال عرض اندام پیدا نکنند... انشاالله که خداوند مومنانی مثل شما که دلسوز جامع هستید را صبر،یقین، و خود سازی و دیگرسازی عطا کند تا در کلاس درس امثال شما شاگردی کنیم. متلک گفتن به دیگران، [اعم از این که به مرد بگویند یا به زن، به بد حجاب بگویند و یا به محجبه و در خارج بگویند یا در ایران]، ریشه در کاستیها و ناهنجاریهای متفاوت و متعددی دارد که از آن جمله میتوان به ضعف فرهنگ، ضعف اخلاق، ناهنجاری رفتاری، ضعف شخصیت، جهل، خود کم بیبینی، ترسویی و ... اشاره نمود که البته گاهی ممکن است شرایط محیطی زمینهی مساعدی برای متلک گفتن (مثل بدحجاب) ایجاد نماید و گاهی ممکن است هیچ زمینهی محیطی هم وجود نداشته باشد. چنان چه برخی نسبت به هر موضوعی متلک میگویند. اگر چه مسئله یک مبحث یا موضوع سیاسی، ادبی، هنری، اجتماعی یا اقتصادی باشد... مضاف بر این که در خارج (آمریکا و اروپا) زن بردهی بیارزش و تسلیم و کالایی ارزان چیزی نیست. لذا بیش از میزانی که از کمیت متلکگویی برای برقراری ارتباط کاسته شده، به میزان فحشا و تجاوز، حتی به محارم و کودکان حتی در خانواده، کلیساها و مدارس اضافه شده است. که البته این خود از دستآوردهای بدحجابی است. چنان چه طبق اذعان مراکز رسمی و آماری ایتالیا، نزدیک به 70? از نوجوانان دختر و پسر ایتالیایی، اولین رابطهی جنسی خود را (اعم از اختیاری یا تجاوز) با اعضای خانوادهی اول و سپس نزدیکان و سپس سایرین تجربه میکنند.یا 16000 قتل جنسی در آمریکا رخ می دهد..آمارهای کتب روانشناسی شکر خدا را برای ما می طلبد اما رسانه شیطان صفت،تحریف می کند و وارونه جلوه می دهد.اگر از نسل گذشته (والدین یا میانسالها) که ایام قبل از انقلاب اسلامی را درک کردهاند سؤال نمایید، متوجه میشوید که به لطف خدا و برکت انقلاب اسلامی، سطح شعور، ارزش، شخصیت، علم، اتکای به نفس و ... در مردم و به ویژه در میان جوانان بسیار بالا رفته است و فرهنگ متلکگویی (در هر موردی) تقریباً و به تناسب از صد به نزدیک صفر رسیده است. و البته زمینههای مساعد نیز به آن شدت وجود ندارد و تقلیل یافته است. مضاف بر این که در خارج (آمریکا و اروپا) زن بردهی بیارزش و تسلیم و کالایی ارزان چیزی نیست. لذا بیش از میزانی که از کمیت متلکگویی برای برقراری ارتباط کاسته شده، به میزان فحشا و تجاوز، حتی به محارم و کودکان حتی در خانواده، کلیساها و مدارس اضافه شده است. که البته این خود از دستآوردهای بدحجابی است.مثلا حتی ترکیه 80 درصد مسلم به خاطر لائیک بودن بسیار افتضاح و عدم امنیت موج می زند... صحبت بسیار است در همه زمینه ها و مصادیق و قرار نیست که اطاعت و عدم اطاعت از فرامین الهی یک نتیجه داشته باشد.همیشه نور خدا(واحد و یک راه:صراط مستقیم و مومن) بوده و ظلمات(تاریکی ها،جمع و طرق مختلف و عوارض مختلف هم در طول تاریخ بوده و خواهد بود) اینکه برای مومن دنیا زندانی میشود...از رسول اکرم صلی الله گرفته تا مومنان حاضر که به هیچ عنوان قابل قیاس با پیامبر نیستند، شگی نیست.. اما امیدوار به رحمت خدا، خوبی ها را دیدن و انتظار کشیدن در این شرایط و در کنار خوبها بودن، افتخاری است که نصیب هرکسی نمی شود و البته خداوند به هیچ امتی حتی امت رسول الله هم چک سفید امضا نداده است، قدرش را ندانیم از دست می رود... اما انشاالله به سوی مسیر ترقی و پیشرفت و آماده شدن برای ظهور پیش می رود کوچه ای که ما را به خدا می رساند و نه بن بست. [ یکشنبه 90/5/9 ] [ 8:21 عصر ] [ ]
امروز ، اولین روز جمعه ای بود که پس از مدتها به تنهایی به میدان انقلاب می رفتم............................................ واااااااااااااااااااااااااااااای که چقدر سفر کوتاهم بد شروع شد!!!! واقعا از گفتنشم، خجالت می کشم. قبلا ، مردان مریض و با فرهنگ پایین برای افراد چادری حرمتی قائل بودند. حالاست که حرف ساقییییی رامی فهمیدم که مریض، مریض است! اما حالا مردانی به ظاهر متشخص، چرا مریض شده اند؟ بگذارید از اول بگویم. اکثرا با دوستانم در روزهای کاری در جاهایی دیگر قرار می گذاشتم تا با هم جایی برویم یا ببینمشان و کمتر گذرم به تنهایی به انقلاب ، آن هم در روز جمعه افتاده بود. امروز هم ، برای تقدیم کادویی ناچیز به خانه ی یکی از دوستان نوعروسم می رفتم، تا مسیر انقلاب را به مسافت چند کورس، پیاده و تنها بایستی می پیمودم.......... چشمتان روز بدنبیند، اول این سفر کوتاه که سوار تاکسی شدم، با راننده ای روبرو شدم که سالها پیش صحبت اضافی می کرد و خوشم نمیامد که سوار تاکسیش بشوم ولی به خاطر شرایط و اینکه در ابتدای سوار شدنم ، نمی دانستم، سوار شدم. خدا را شکر تا آخر مسیرم بقیه مسافرها هم بودند. این به خیر گذشت در ادامه ی مسیر هم ، همانجایی که باید پیاده می رفتم، مردی میانسال جلوی راهم را سد کرد و درخواستی واقعا نامعقول و ....... کرد [ جمعه 90/5/7 ] [ 8:31 عصر ] [ ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |